کد مطلب:227863 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

پیش بینی امام در طوس
امام در طوس به خانه ی «حمید بن قحطبه طایی» وارد شدند، و به سوی بقعه ای كه «هارون الرشید» در آن مدفون بود، در آمدند و در یك سوی قبر هارون با دست، خطی كشیدند و فرمودند:

این خاك من است و در آن مدفون خواهم شد و به زودی خدای متعال این مكان را زیارتگاه و محل رفت و آمد شیعیان و دوستدارانم قرار خواهد داد. [1] .



[ صفحه 115]



همچنین ایشان فرمودند:

سوگند به خدا كه ما همگی به شهادت خواهیم رسید. به آن حضرت عرض شد: ای پسر رسول خدا! چه كسی شما را به قتل می رساند؟ (ظاهرا ایشان پاسخ ندادند، اما) در فرازی از حدیث لوح [2] آمده كه «عفریتی مستكبر آن حضرت را می كشد.» در زیارت نامه ی جامعه ائمه المؤمنین، به شهادت آن حضرت با زهر اشاره شده است؛ آن جا كه می خوانیم:

و بعضی از شما با زهر، مسموم شده و بر اثر جرعه های زهر، اعضای درونش قطعه قطعه گشته است. [3] .

شیخ صدوق قدس سره نیز با سند معتبر روایت كرده است كه دعبل بر حضرت امام رضا علیه السلام در مرو وارد شد و عرض كرد: یا بن رسول الله! من قصیده ای برای شما گفته ام و قسم خورده ام كه قبل از شما آن را برای كسی نخوانم.

فرمودند: آن را بیاور.

دعبل قصیده ی مدارس آیات را خواند، تا به این شعر رسید:



اری فیئهم فی غیر هم متقسما

و ایدیهم من فیئهم صفرات [4] .





[ صفحه 116]



حضرت گریستند و فرمودند: راست گفتی ای خزاعی. پس چون به این شعر رسید:



اذا وتروا مدوا الی واتریهم

اكفا عن الاوتار منقبضات [5] .



حضرت تقلیب كف كرده، فرمودند: بلی، و الله منقبضات. و چون رسید به شعر:



لقد خفت فی الدنیا و ایام سعیها

و انی لارج الا من بعد وفائی [6] .



حضرت فرمودند: خداوند تو را روز فزع اكبر ایمن گرداند. پس چون به این شعر رسید:



و قبر ببغداد لنفس زكیه

تضمنها الرحمن فی الغرفات [7] .



فرمودند: آیا به این موضع از قصیده ی تو دو بیتی ملحق نكنم كه تمام قصیده ی تو به آن خواهد بود؟

عرض كرد: ملحق فرما یابن رسول الله!

فرمودند:



و قبر بطوس یالها من مصیبة

الحت علی الاحشاء بالزفرات



[ صفحه 117]



الی الحشر حتی یبعث الله قائما

یفرج عنا الهم و الكربات [8] .

دعبل گفت: یابن رسول الله! این قبری كه فرمودید در طوس است، قبر كیست؟

فرمودند: قبر من است، و ایام و لیالی منقضی نمی شود، تا آن كه طوس محل آمد و رفت شیعه و زوار من می گردد. [9] .


[1] همان، ص 125.

[2] اين حديث را پيامبر صلي الله عليه و آله از جبرئيل گرفت و به فاطمه زهرا عليهاالسلام داد و حضرت زهرا عليهاالسلام آن را در روز ولادت امام حسين عليه السلام به جابر بن عبدالله انصاري اهدا نمودند و او متن آن را براي امام باقر عليه السلام خواند (نگاهي به زندگي حضرت رضا عليه السلام، ص 8 ).

[3] مفاتيح الجنان، زيارتنامه ي جامعه ي ائمه المؤمنين عليه السلام.

[4] مي بينم مال و حق آنان (آل محمد صلي الله عليه و آله) در ميان ديگران تقسيم گشته و دست هاي آنان از آن خالي است.

[5] هر گاه هدف تير ظلم و جنايت واقع مي شوند، دست هاي آنان بسته مي گردد.

[6] من در دنيا با ترس و وحشت زندگي كردم، ولي هم اميد من اين است كه پس از وفاتم در امان باشم.

[7] و قبري در بغداد از آن نفس زكيه اي است كه خداوند در غرفه هاي بهشت او را جاي داده است.

[8] و قبري در شهر طوس است كه وامصيبتا از غم و اندوهش كه آتش مصيبتش تا روز محشر در اعماق جان شعله مي زند؛ مگر خداوند قائمي را برانگيزد و اندوه و درد ما را آرام بخشد.

[9] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 650.